راستي نازي امروز با فرزانه جون رفتيم پيش ايمان كلي ذوق كرد دختر عمه شو ديد ..راستي ايمان زماني و ميثم هم از سربازي اومده بودن ..ايمان افتاده تهرون ..ميثم افتاده شهرضا ..مي خوام از اخبار اصفهان عقب نيفتاده باشي ..راستي نازي خريدمش ...هموني كه با هم رفتيم و ياد كشتي گيرا افتاديم ...هر كس ميبينه خوشش مياد ....راستي باز حال اين ماندانا رو گرفتن ايم خاندان افسر زاده ....اشيل هم كه مثل هر دفعه با همون حال هميشگي مياد ..بجون نازي يه وقتهايي ديگه نگاهش نميكنم فقط ميگم بازم ؟؟ميخنده ميگه بدتر ..شله زردا يادته ؟ميگه بد تر !!
حقيقته..حقيقته...
...اي هميشه تکيه گاهم...
اي تو شعر پر ترانه ام... بـــــــــــــــــــي تو همدمي ندارم......
عاشق تويي، شيدا تويي... اي معــــــــناي صداقت..تو حقيقتي.. حقيـقت!!!
تو عزيــــــــــــــــــــــــــــزي....
نازنيني...............
تو توي اين عشق عاشق تريني......
من بــــــــــــــــــــــــــــــــــه لطفت جون گرفتم ....
مهــــــــــــــــــــــــــــــــــــربونم بتو خو گرفتم ........
تورو دوست دارم ..تورو دوست دارم ..
به به جون سلام
مي بينمكه اينجا اومدي
حالت خوب دلم واست تنگ شده بود
سلام برسون باي باي
سلام نينا جونم خوبي خانومي
اومدم اينجا تا ازت بخواطر اون روز خوب وبه ياد ماندني تشكر كنم
نينا جون جدي جدي خيلي بهم خوش گذشت بطوريكه ميخواستم
امروز هم باهات بيام دانشگاه ولي با اون همه زحمت ديگه روم نشد. راستي تا يادم نرفته از محمد عزيز هم تشكر ميكنم كه تا خونه منو همراهي كرد (ولي اون مترو رو ديگه حرفشو نزن داشتم ميزدم زير گريه) ولي به هر حال عالي بود بازم ممنون به دوستاي گلت هم سلام برسون.
خدا به همراهت.
در مورد اونم كه نوشتي نمي گي .. (خواهشي كه هم سخته و هم وقت گير..) بايد بگم اگه مي خواستي نگي كه نمي گفتي ديگه ... اينجوري كه شما نوشتي منم بايد بگم ..
- نه خواهش مي كنم، حالا شما بگيد اگه بتونم انجام مي دم ... اصلا هم زحمتي نيست .. ان شاء ا.. كه بتونم به بهترين نحو انجامش بدم.
ببين درسته ما آقايون ... تو اينجورموقعا (مواقعي كه يه خانوم از يه آقا درخواست مي كنه) دست و پامون رو گم مي كنيم .. اما من ميذارمت تو خماريش و بهت مي گم
- خوب كردي نگفتي... چون من كار سخت و وقت گير اصلا قبول نمي كنم
هر چند فكر كنم بدونم چي مي خواستي ، اون رو هم برات مي نويسم كه حدسم رو امتحان كنم ..