نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه
سلام............. خدايا عاقبت اين فسقل و جيغيل رو بخير کن.. اولي خونه خراب کن از نيت دومي که اصلا همه چيز رو ميبره زير سوال بار الها حفظ بفرما انگار نه انگار ديروز بود که دائي جون رو هوا کرده بود .. حالا فسقلي به من ميگي دائي سيد نکنه منم بله ميخواي شوتم کني؟؟ بابا من مظلومم. گناه دارم... اين جيغيل که دارو ندارو داد به پفک و جيبس .تازه رفت نينا رو هم اورد اون بچه سرخ پوست شر هم که از اول لات بازيش توي اين شهر زبان زده بود.. اخ بميرم به مظلوميتتون خاتون جون سودابه جون چي کشيديد از دست اين بمب افکنها..نينا هم که واي واي.. بار پروردگارا تو کمک کن که اين وروجک هارو شايد با سوسکي موشي ....ارومشون کني
badone cheshme to hamishe viranam
هميشه سلام...
نيناي مهربون صفحه ي كامنتاي تو هم از اين به بعد مو سيقي داره
omidvaram khoshet biad
ميگم تا باشه از اين مهمونيها مارو هم بدعوتيد هميشه من عاشق بزن وبرقص وشلوغي كردن وبريزو بپاشم...//
راستي همينجا دوباره تولده داداش اميرم رو هم تبريك ميگم كه 17 اذر بود هر چند تولد نگرفت اما دوستاش تو وبش غوغا كردن ..اميره عزيزم طلوع سپيده زيباي زندگيت رو تبريك ميگم..هميشه خورشيد زندگيت تابناك وپرمهر واسمان زندگيت ابي وصاف