• وبلاگ : سرزمين عجايب
  • يادداشت : نكته هايي كه من به انها اعتقاد دارم بشدت
  • نظرات : 11 خصوصي ، 89 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    دختره طايفه داره، پسره بى‏كس و كاره

    دلش آسمونه اما، يه ستاره هم نداره

    پشتِ ميله‏هاى فقرش، مونده آواره و تنها

    با يه قايقِ شكسته، دلشو زده به دريا

    آتيشِ فقر و ندارى، همه هستى شو سوزونده

    به جز اين كوچه‏ى بن‏بست، واسش هيچ راهى نمونده

    هيچ تعجبى نداره، ديدنِ كلاغِ قرمز

    وقتى كه جلوى پاهات، سبز مى‏شه چراغ قرمز

    وقتى كه چيزى ندارى، دلا از عاطفه خالى

    نبايد كه دل ببندى، حتى به گلاى قالى

    خدا مرگم چيكار كردم بابابروت نيار اصلاهر چي هم تلفن زدم كه درستش كني جواب ندادي شرمنده‏امشرمنده‏امشرمنده‏امشرمنده‏ام

    نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه

    مُردم از خنده

    نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه

    مُردم از خنده

    نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه

    مُردم از خنده

    نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه

    مُردم از خنده

    نينا مگه بين تو هرمز و آهنگ چيزي پيش اومده كه اونا اينجا كامنت نذاشتن ؟من جدا نمي دونم چي شده اما اميدوارم دوستيهامون به اين راحتي نپاشه ..خيلي دلم ميخواد برات بنويسم از خيلي چيزا ولي متاسفانه فرصتي ندارم ..فقط ميگم كه اينجا داره بارون مياد (دلت آب )اگه بدوني من من امروز چقدر سر حالم ..اخه از ديشب ساعت 3:30 بيدار بودم و داشتم صداي بارونو كه ميخورد روي كانال كولر.. .وصداي آويزو كه با باد حركت ميكردو ميگفت دلنگ دولونگ ...رو گوش ميدادم وهر لحظه احساس ميكردم دارم جوون تر ميشم ...نينا آخه 4 روز پيش رفتم خونه خانوم جونم مهموني .. تا منو ديد گفت خدا مرگم چقدر پير شدي ...و پشت سرش همه هم تائيد كردن ....من هم ديدم الانه كه ديوانه بشم گفتم وا آخه من با 38 سال سن بده كه اين شكلي باشم !تازه همه ميگن چه خوب موندي !!نينا باورت ميشه اونا اصلا يادشون نبود من چند سالمه

    مُردم از خنده
     <      1   2   3   4   5    >>    >