• وبلاگ : سرزمين عجايب
  • يادداشت : هميشه همه چيز انطوري نيست كه بنظر مياد
  • نظرات : 21 خصوصي ، 79 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    بابا ايول قانو ن ومقرارت

    راننده كاميون هاي متخلفي كه در هندوستان به جرم سرعت غيرمجاز توسط پليس متوقف مي شوند مجبورند كلاغ پر بروند
    به گزارش آنانوا ، پليس هاي منطقه بيهارديش هند به جاي جريمه كردن رانندگان متخلف آنها را وادار مي كنند تا دست به كارهاي حقارت آميز بزنند

    آنها بر اين باورند كه اين كار تاثيري بيش تر از جريمه دارد و سبب مي شود آنها بار ديگر دست به تخلف رانندگي نزنند
    در يك مورد پليس ، راننده متخلف را واداشت تا بالغ بر يك كيلومتر را به صورت كلاغ پر طي كند

    در اين حالت پليس رانندگان را مجبور مي كند تا روي پنجه پا بنشينند و دست هايشان را پشت سر گذاشته و مثل قورباغه بجهند و جلو بروند
    از اين گذشته پليس اين منطقه رانندگان متخلف را وادار مي كند در حين كلاغ پر رفتن نام سياستمداراني را كه دوست دارند و نام آنها را بلدند بلند فرياد بزنند


    ....................قابل توجه اقايان مخصوصا از نوع پولداراشون.....پرونده «عروس ها تقلبى» كه به تازگى جزو پرونده هاى پر سر و صدا در روسيه است، نظر همه را به خود جلب كرده است.
    به گزارش خبر گزارى ريانووستى، متهمان اين پرونده دختران و زنانى هستند كه از طريق گپ هاى اينترنتى، با مردهاى پولدار آمريكايى و كانادايى ارتباط برقرار مى كردند و عكس يك دختر زيبا را به جاى خود براى آنها مى فرستادند و كم كم آنها را متقاعد مى كردند كه مى توانند با هم ازدواج كنند و زندگى خيلى موفق و خوبى داشته باشند. اين گروه از مردان پولدار مى خواستند تا به يك آدرس مشخصى مبلغى پول براى تهيه بليت و سفر به آمريكا يا كانادا براى آنها بفرستند تا عروس ها به آنجا بروند و شوهران خود را ببينند، اما وقتى پول ارسال مى شد ديگر اثرى از عروس نبود. اين پرونده (عروس هاى قلابى) تاكنون آقايان بسيارى را دچار اشتباه كرده است، و مبلغ زيادى پول از اين طريق كلاهبردارى شده است.

    اين عروس هاى قلابى با يك نام تقلبى و يك پاسپورت يا كارت اعتبارى جعلى به بانك مى رفتند و پول ريخته شده را بر مى داشتند كه در جريان يكى از اين رفت و آمد ها به بانك پليس توانست زنى را دستگير و پس از آن نيز تعداد زيادى عروس قلابى دستگير و روانه زندان كند. پس از اين اتفاقات پليس روسيه اقدامات و امكانات گسترده اى را براى مبارزه با اين جنايتكاران آغاز كرده و سعى مى كند تا جلوى اين جنايات را بگيرد.




    + چكاوك 

    نينا جون

    با ما به از اين باش كه با خلق جهاني

    باور كن ديگه مي خواستم برم ولي يادم افتاد كه هنوز جك نگفتم . آخه مي دونم خيلي از كسايي كه به وبلاگت ميان به خاطر جكهاي من ميان . واسه همين نمي خوام دلشون را بشكنم .

    مي گن كه يه روز يه تركه سوار هواپيما شده بود . توي هواپيما كنار يه پيرمردي افتاده بود و كلي با هم گرم گرفته بودن و دوست شده بودن .خلاصه يهو مهماندار مياد و به پيرمرده مي گه كه ببخشيد پدر جان شكلات ميل مي فرماييد . پيرمرده هم مي گه نه مرسي . بنده بواصير دارم . شكلات نمي خوام . مهماندار نگاهش را مي كنه به سمت تركه و مي گه شما چي ؟ شما شكلات ميل داريد . تركه هم جو مي گيرتش مي گه نه خيلي ممنون . من يه لقمه نون پنير آوردم . ايشون هم كه بواصير دارن باز مي كنند و باهم ميخوريم .

    در ضمن اگه مهشيد ما را هم ديدي بهش سلام برسون . بهش بگو تو رو خدا قرصهاش را سر وقت بخوره . آخه مامانش خيلي به من سفارش كرده .بايد سر ساعت 9 شب بخوره . ما كه فرار ...

    نينا تو خودت بهتر مي دوني كه من طرفدار زياد دارم . (مثلا يكيش مهشيد ) . كاري نكن كه دستور كودتا صادر كنم ها .كاري نكن بگم ترورت كنند . اصلا بي خيال . نترسي ها . شوخي كردم . راستش ديشب شبكه تهران يه فيلم نشون مي داد توي اون فيلمه اسم دختر آلن دلون نينا بود . بعد من ياد تو افتادم . آخه دخترش را گروگان گرفته بودن . من گفتم اي كاش به جاي اون نينا اين نيناي ما را گروگان مي گرفتن .
    سلام . از لطفتون ممنونم . اين لعبت و نازنين كجا هستن؟؟؟؟ . فكر كنم باز نازنين قرصهاش را نخورده و گم شده . لعبت هم كه فرقي نمي كنه . چه قرص بخوره و چه قرص نخوره هميشه خدا گم شده هست . نينا خانم دست شما درد نكنه . من اگه مي دونستم يه طرفدار مثل تو دارم ديگه هيچ وقت از خونه بيرون نميومدم . به جاي اينكه هواي من را داشته باشي اين طوري سودابه را تحريك هم مي كني .

    بي تو طوفان زده دشت جنونم

    صيد افتاده به خونم

    تو چه سان ميگذري غافل از اندوه درونم؟

    بي من از شهر سفر كردي و رفتي؟

    قطره اي اشك درخشيد به چشمان سياهم

    تا خم كوچه به دنبال تو لغزيد نگاهم

    تو نديدي نگهت هيچ نيافتاد به راهي كه گذشتي

    چون در خانه ببستم دگر از پاي نشستم

    گوييا زلزله آمد گوييا خانه فرو ريخت به سر من

    بي تو من در همة شهر غريبم

    بي تو كس نشنود از اين دل بشكسته صدايي

    برنخيزد دگر از مرغك پربسته نوايي

    تو همه بود و نبودي تو همه شعر و سرودي

    چه گريزي زبر من؟ كه بميرم ز غم دل

    به تو هرگز نستيزم

    من و يك لحظه جدايي؟

    نتوانم نتوانم

    سلام
    منم ميلا از گل گندم
    اگه امکان داره ادرس وبلاگو در قسمت لينک عوض کن
    ممنون

    http://bianem.blogsky.com

    خوش باشي ............. و ممنون كه هميشه بهم سر ميزني و منو خوشحال ميكني........
    راستي خوش بحالت خوش به سعادتت .......... نه فكر نكن كه بهت حسوديم شده نه به حال خودم غبطه ميخورم و روح پاكت را تحسين مي گويم كه سعادت زيارت حرم خانم رقيه و خانم زينب رو داشتي ( اگه اشتباه نكنم) چه زيباست لحظه اي كه عقل از بدن رخت بر بندد و با زبان دل دور حرمشان بگردي و زمزمه كني ............
    به خودم ميگم اون دو فرشته كوچك كي ميان به خونه ما ........... شايد هم ميان و من لياقت ديدنشونو ندارم ........... آخ كه چه لذتي دارد ديدن فرشتگاني كه از آسمان بر ما فرود مي آين اخ كه چه زيباست داشتن ديدگان پاك ............ واي كه هر روز كه ميگذرد سنگيني چشمانم براي دركشان بيشتر مي شود ............
    سلام .............. خيلي خوشحالم كه اول شدي باز هم ثابت قدم باشي هميشه تو اولي ........... ولي من كه بي معرفت شدم ميدونم جايزه اول شدنتو كه ندادم هيچ .......... خودمم هميشه دورقمي ميشم .........
    راستي بابا عظيمي و سودابه جان هم خيلي خوبن كه تو ازشون نوشتي...انشا اللله هميشه شاد باشن...داداشت....امير
     <      1   2   3   4   5    >>    >