سلام نينا جونم. بابا جون به حساب بيمعرفتي نذار به جون خودم سر ميزنم اما كامنت نذاشتم. خودتم ميبني حتي حال آپ كردن وبلاگ خودم رو هم ندارم ماهي يه بار به زور... راستش حال و حوصله ندارم زياد. نميدونم چرا . در هر حال مرسي كه تو به من سر ميزني ... حالم رو ميپرسي. ماچچچچچچچچچچچ.

سلام نينا صبح بخير

شنيده بودم روزگاره نامرديه ولي تا اين حد نامرد باور نداشتم يه خبر مهم وخيلي دردناك براتون دارم....چيزي كه هم من هم دوست بسيار عزيزمو ناراحت كردوالبته شوكهاگه اينجا مينويسم بخاطره اينه كه اون نامرد يا نازن اينجا مياد بازم خواستك بدونه دستش رو شده وبهتره از خجالت نمك خوردن ونمكدان شكستن بره بميره!!!!!!!!!!!!كسي كه با اسم كلانتره محل از لعبت عزيزم بدگويي كرده بود از تو خونه خوده لعبت براش نوشته بود!!!محمد حامد اول اينو فهميد بعد من از ماني خواهش كردم يادم بده وديدم بله اي پي همون اي پي لعبته ...كساني كه از خونه لعبت به نت وصل ميشن چند نفرن كه همشون عزيزترين ونزديكترين كسهاش هستن ولعبت هميشه نسبت بهشون مهربون بوده بعد ببينيد نمك لعبتم چشمشو كور نكرد تو خونه لعبت زده خورده نشسته خنديده از امكاناتش استفاده كرده بعد نشسته پشت كامپيوتره خوده لعبت اون اراجيفو در مورده لعبت نوشته تف بر تو هر كسي كه هستي فقط متعجبم از خجالت وحماقت چطور تاحالا نمردي؟؟؟؟؟؟اينو ميگن مار در استين پروروندن واينو ميگن زمونه نامرد..لعبتي منو ببخش بخاطر اين نوشته اما دلم ميخواست فكر نكنه چقدر زرنگه واينكه ماه هميشه پشت ابر نميمونهاز بين اون دونفري هم كه ميدونيم منو تو كه اونروز پيشت بودن يكيشونه بهتره خودش بره ديگه تو روي تو هم نگاه نكنه چون بهر حال يكي از اون دونفرن ديگه...اما از روزگار فرار نميشه كرد نامردي كردي در حقت ده برابر نامردي ميكنه فقط منتظر باش وببين

ماني جان دستت درد نكنه بابا كاردرست ..بابا استاد... بابا اينكاره....واقعا بدردم خورد ممنونم يه دنيااااااااااااااااااااااااااااها راستي اون كلوپه ببين يه كلوپيه كه محمد زحمت كشيده برام اينوايتشو فرستاده منم يه بار بيشتر نرفتم خودم ميرم ادرسو چك ميكنم برات مينويسم يه كلوپ نوشته برا دخترو پسرهاي ايراني ...

امير جان برا ما كه باز ميشه عكست نيگاه عينه شاخ شمشاد نشستي كنار حامدو دست در گردن همديگر حالا چرا براتو باز نشده نميدونم!!!

سلام نينا جان...اول الحمد الله كه عكسي كه از من گذاشتي باز نميشه....چون اگه باز ميشد نصف مشترياي وبلاگت ديگه از وحشت نميومدن تطرف وبلاگت(چشمك)....ولي ممنووووووون....مرسي نينا جان....بازم منو شرمنده كردي با تعريفايي كه فقط خودم مقدونم اصلا شايستش نيستم....راستي....بابت اون موضوع كه واسم آف گذاشته بودي....حتما حتما...با كمال افتخار نينا جان حتما تو همين روزا(شايد فردا)....اون كارو ميكنم...واسه من هم جالبه هم خيلي خيلي خوشحال كننده....قربون تو دوست خوب....داداشت...امير

سلام نيناي عزيز . اول اينكه اگه سهميه بندي كرده بودم تو چه جوري دو تا كامنت گذاشتي ناقلا! بعدم در باره اون دو نفر كه گفتي . راستش من معمولا يك فيلم رو به طور كامل بررسي مي كنم و خوب بازيگرهاي اون فيلم هم اگر ازشون خوشم بياد توي پرونده اون فيلم جا ميگيرن. مثلا آخرين فيلم راننده تاكسي بود كه مطلب رابرت دنيرو و اسكورسيزي و چند تا چيز ديگه رو نوشتم چند تا ديگه مونده تا تموم بشه! حال چون تو ازم خواستي سعي ميكنم انجام بدم. فقط زياد عجله نكن!

اي كساني كه مسئول مرگ من هستيد دوست دارم وقتي مردم چشمان مرا باز بگذاريد تا دوستان بدانند كه چشم انتظار از دنيا رفتم.مرا در تابوت سياهي بگذاريدكه هرچه سياه بختي بود من كشيدم.

دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد تا همه بدانند دست خالي از دنيا رفتم...قالب يخ بر سر مزارم بگذاريد تا با اولين طلوع خورشيد بجاي يارم بر سر مزارم آب شود و بگريد چون مي دانم او از مرگ من با اطلاع نمي شود....////تلخ اما زيبا از وبلاگ امروز (ياوره هميشه مومن)

اخ اخ يادم رفت آدرس وب طرف رو بدم ...اينهم آدرس http://bazdasht-gah.persianblog.com/

سلام نينايي خوبي ...دعا و عزاداريت قبول حق...امشب ميخوام با يكي ديگه از دوستامون آشنات كنم...دوست دارم هر از چند گاهي به وبلاگش بري و نظر بدي آخه تو دانشكده من و امير اين دوستمون كه انفرادي 14 اسم مستعارشه خيلي تشابه فكري و عقيدتي داريم...

راستي امير جان لطف كرد و بلاخره عكس من رو هم قاطي آدمها آورد...خلاصه اگه ميخواي ناديده از دنيا نري يك سري به آلبوم دومش بزن...البته عكس من خيلي ناجور و بدتركيب افتاده اگه دستم بود حتما عكس رو تيكه تيكه ميكردم...

راستي تو راه مهاجرت به هند داره كمكم ميكنه اطلاعاتش بيسته ... دعا كن كارم درست بشه خانومي كه خيلي محتاجم به دعا ...

انديشه ات همواره نوراني و گامهايت در مسير نور و مهاجرت پرتوان...

لعبتي كجائ... اينا دارن منو به زور ميبرن فرانسه قراره فرداشب برگردم ..اگه نبودم منو ببخش كه بد قولي نباشه ...فدات عزيز .

ايمان عزيز ...مرسي و خوشحال شدم كه دوباره اومدي ...سربازي رفتي شماره تل بده ..يادت نره فدات عزيز

السلام علي الحسين...وعلي علي بن الحسين...و علي اولاد الحسين... و علي اصحاب الحسين....//الهم اجعل شفاه الحسين يوم الورود.....امين يا رب العالمين

محتشم كاشاني يه برادر داشته که خيلي دوستش داشته ...برادر ميميره ومحتشم در غم از دست دادنش کلي مرثيه سرايي ميکنه وشعرها ميگه وعزاداريها ميکنه...تا اينکه يه شب در خواب حضرت علي شاه دوعالم رو به خواب ميبينه...حضرت ميفرمايند محتشم تو که اينقدر براي مرگ برادرت شعرو ورثيه ميگي چرا براي پسر شهيده من چيزي نميسرايي؟؟؟مجتشم ميگه يا علي اخر من چه شعري بگويم چطور بگويم در وصف ان بزرگوار ؟؟؟؟؟انوقت بين اول اين شعر معروف را خود حضرت در خواب به محتشم ديکته ميکنند:باز اين چه شورش است که در خلق عالم است!!!ومحتشم بعد از بيداري انرا کامل ميکند ...خدايش بيامرزد....التماس دعا

سلام نينا جان خانم گل.

واقعا متؤسفم كه نميتونم بمونم. با اينكه اصلا دلم نميخواست بيام تهران آخه واقعا از شلوغي تهران بدم مياد ولي اومده بودم كه ببينمتون. واقعا دلم ميخواست شما و دائي مصطفي(البته اگه اجازه بدهند كه دائي صداشون كنم) ببينم ولي چه كنم كه قسمت نبود اين دو روزه تاسوا عاشوا(به قول آيلين دختر دائيم) بيام و چشمم به جمال شما روشن بشه ولي قول ميدم قبل از اينكه كچل كنم و برم سربازي بيام تهران و شما عزيزان را ببينم.

خوب فكر كنم زياد حرف زدم.

همينجا فرصت را غنيمت شمرده سلام و بدرود و تصليتي به همه دوستان مخصوصا هرمز عزيزم ميگويم.

به اميد ديدار همه گي شما عزيزان.

خرا نگهدار يكا يك شما خواندگان باشد.