• وبلاگ : سرزمين عجايب
  • يادداشت : عشقست حسين
  • نظرات : 35 خصوصي ، 134 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + لعبت 

    راستي نازي امروز با فرزانه جون رفتيم پيش ايمان كلي ذوق كرد دختر عمه شو ديد ..راستي ايمان زماني و ميثم هم از سربازي اومده بودن ..ايمان افتاده تهرون ..ميثم افتاده شهرضا ..مي خوام از اخبار اصفهان عقب نيفتاده باشي ..راستي نازي خريدمش ...هموني كه با هم رفتيم و ياد كشتي گيرا افتاديم ...هر كس ميبينه خوشش مياد ....راستي باز حال اين ماندانا رو گرفتن ايم خاندان افسر زاده ....اشيل هم كه مثل هر دفعه با همون حال هميشگي مياد ..بجون نازي يه وقتهايي ديگه نگاهش نميكنم فقط ميگم بازم ؟؟ميخنده ميگه بدتر ..شله زردا يادته ؟ميگه بد تر !!

    + لعبت 
    نازي تمام روز با مامانت بودم 3000000000000000دفعه پرسيد لعبت جون از نازي خبر نداري ؟ دفعهء اول گفتم نه ديگه خبر ندارم ..گفت وا چرا ؟گفتم فرزانه جوون دختر تو رفته من چرا تماس بگيرم ..؟ خنديد گفت چي ميدونم ..گفتم من ميدونم ..اصفوني گريتون نيميذارد نه ؟گفت نه ميدوني ..گفتم چي چي يا ؟بعد خنديدم ..فكر ميكرد حالا هرروز بيرون هستي با نينا و محمد گفتم بابا اين نينا خانوم تر از اين حرفاس ..وقتي از نينا صحبت كردم و خونوادش تازه اروم گرفت ... ولي دخي ول كن نبود دوباره ميپرسيد لعبت جون چه خبر از نازنين ؟گفتم من كه با شما هستم ..خبري ندارم كه ..ميگفت فكر كردم شايد با موبايلت با نينا در تماس بودي ..بابا زندايي حواست كجاست ..موبايلم كه عمرشو داد به شما ..خلاصه دختر نميدونم چرا اينقدر نگرانت شده ..فكر كنم افشين يه خورده نگرانش كرده ..اما من اطمينان خاطر دادم بهش ه بهترين كسايي كه ميتونسته ببينه اين دو تا بودن ..خلاصه اروم شد ظاهرا
    + لعبت 
    دخي ميبنم كه خودتو خيلي تحويل گرفتي ..
    + لعبت 
    نازي قرتي شدي ها
    + لعبت 

    حقيقته..حقيقته...

    ...اي هميشه تکيه گاهم...

    اي تو شعر پر ترانه ام... بـــــــــــــــــــي تو همدمي ندارم......

    عاشق تويي، شيدا تويي... اي معــــــــناي صداقت..تو حقيقتي.. حقيـقت!!!

    تو عزيــــــــــــــــــــــــــــزي....

    نازنيني...............

    تو توي اين عشق عاشق تريني......

    من بــــــــــــــــــــــــــــــــــه لطفت جون گرفتم ....

    مهــــــــــــــــــــــــــــــــــــربونم بتو خو گرفتم ........

    تورو دوست دارم ..تورو دوست دارم ..

    + به به 
    نازي جون سلام منم دلم واست تنگ شده باي
    + نازنين 

    به به جون سلام

    مي بينمكه اينجا اومدي

    حالت خوب دلم واست تنگ شده بود

    سلام برسون باي باي

    + نازنين 

    سلام نينا جونم خوبي خانومي

    اومدم اينجا تا ازت بخواطر اون روز خوب وبه ياد ماندني تشكر كنم

    نينا جون جدي جدي خيلي بهم خوش گذشت بطوريكه ميخواستم

    امروز هم باهات بيام دانشگاه ولي با اون همه زحمت ديگه روم نشد. راستي تا يادم نرفته از محمد عزيز هم تشكر ميكنم كه تا خونه منو همراهي كرد (ولي اون مترو رو ديگه حرفشو نزن داشتم ميزدم زير گريه) ولي به هر حال عالي بود بازم ممنون به دوستاي گلت هم سلام برسون.

    خدا به همراهت.

    + به به 
    نينا من خودمو از دست اين وبلاگ ميكشما ..باز نميشه بايد اصرارش كنم تا باز بشه..
    سلام...فقط در يك جمله و كلمه.....نينايي من...خدايا حفظش كن.....
    ممنون كه اين همه واسم كامنت گذاشتي و منو خوشحال كردي خوش باشي و موفق.......
    سلام خوشحالم كه نتت درست شد ............... و ممنون كه منو شرمنده تر كردي زمحبتت مهربون ..............
    سلام نينا جااااااااااااااان....آخ نميدوني شنيدن صداي قشنگت به من و نور كوچولو چه حالي داد.....نينا جان هر جا تو زندگيت يه داداش خواستي كه كمكمت كنه...اگه قابل بدوني من هستم....بازم ممنووووون...انشا الهه هزار سال زنده باشي خانومي و شاد...قربون تو..داداشت...امير
    + ماني 

    در مورد اونم كه نوشتي نمي گي .. (خواهشي كه هم سخته و هم وقت گير..) بايد بگم اگه مي خواستي نگي كه نمي گفتي ديگه ... اينجوري كه شما نوشتي منم بايد بگم ..

    - نه خواهش مي كنم، حالا شما بگيد اگه بتونم انجام مي دم ... اصلا هم زحمتي نيست .. ان شاء ا.. كه بتونم به بهترين نحو انجامش بدم.

    ببين درسته ما آقايون ... تو اينجورموقعا (مواقعي كه يه خانوم از يه آقا درخواست مي كنه) دست و پامون رو گم مي كنيم .. اما من ميذارمت تو خماريش و بهت مي گم

    - خوب كردي نگفتي... چون من كار سخت و وقت گير اصلا قبول نمي كنم

    هر چند فكر كنم بدونم چي مي خواستي ، اون رو هم برات مي نويسم كه حدسم رو امتحان كنم ..

    + ماني 
    راستي تو چرا زودتر اين رو نگفته بودي كه معلما و استادا جانشيناي پيغمبران .... پس با اين حساب من الان بايد برم حسابي توبه كنم .. چون هميشه تا اونجايي كه تونستم باباي، باباي استادام و معلمام رو در آوردم ... اي خاك برسرت ماني بدبخت شدي رفت ...
     <      1   2   3   4   5    >>    >