سلام مطلب زيباي که نوشته بودي رو خوندم خيلي به دلم نشست راستش فقط ميتونم بگم اميدوارم هميشه احساست آبي باشه و قلمت سبز .....راستي خوشحال ميشم به خلوت شبهاي تنهايي ما هم سر بزني منتظر حضور سبزت خواهيم بود....موفق باشي.
خدايا...سبد نيازم را پر از نسترن و اطلسي کن و پاهاي مرا به پله هاي نقره اي عشق آشنا کن....وبلاگ ( خلوت شبهاي تنهايي) آب ديت شد خوشحال ميشيم سر بزني و با حضورت گرمي بخش شبهاي ما باشي......
آمد و آتش به جانم کرد و رفت.............. با محبت امتحانم کرد و رفت
آمد و بنشست و آشوبي به پا.............. در ميان دودمانم کرد و رفت
آمد و رويي گشو دو شد نهان............... نام خود ورد زبانم کرد و رفت
آمد و او دود شد من شعله اي.............. در وجود خود نهانم کرد و رفت
آمدو برقي شد و جانم بسوخت................. آتشين تر اين بيانم کرد و رفت
آمد و آينه گردانم بشود.................... طوطي بي همزبانم کرد و رفت
آمد و قفل از دهانم بر گشود................. چشمه آب روانم کرد و رفت
با تو چه زندگي که تو روياهام نداشتم.......تک و تنها بودم اما تو رو تنها نميزاشتم...........
يک دفعه ماهي شدي کنار چشمه ديدمت.......گفتم با هر قيمتي هست به درياها نميدمت
تنگ بلور آوردم تو رو به خونه بردم.......دور سرت بگردم همش نگات ميکردم
جلو چشمام مي شستي چشاتو برام ميشستي........... ميشستي خوابت نگيره
ميگفتي مگه اسيرم......اگه نرم ميميرم...؟؟
يه جك هم بذار بگم و برم . تو مياي توي وبلاگها عكس مي ذاري . منم ميام جك مي گم . يه روز يه پيرزني توي اتوبوس هي داد مي زنه نيناي نيناي نيناي ناي . مردم هم دلشون واسه اين پيره زنه مي سوزه . مي گن بنده خدا ياد جوونيش كرده . مردم هم همه دست مي زنند و باهاش مي خونند نيناي نيناي نيناي ناي . باز پيرزنه داد مي زنه بابا نيناي نيناي نيناي ناي . بازم مردم دست مي زنند نيناي نيناي نيناي ناي . اخرش مي بينند كه پيرزنه دندونش را از توي كيفش در آورد و گذاشت توي دهنش گفت بابا واسه چي دست مي زنيد من دارم مي گم كه نياوران نگه دار .
ناينما (نهما ) كلي الان واست كامنت نوشتم ولي همش غيب شد . الهي خدا بكشتت . گفتم كه دارم خير سرم درس مي خونم ايشاالله يه دونه امتحانم تموم بشه سعي مي كنم زود به زود بيام
رابعا اين هاني ذليل مرده را نديدي كدوم گوري رفته ..
سلام عالي بود
التماس دعا
با بهترين ارزوها براي تو گلم
يا حق