امان از دست تو اهنگ بابا لعبت مثلا لطف كرده منو به گل تشبيه كرده واسه همين گفته عكس خودمو گذاشتم!!!!!
بار اول که خنديدم
سلام شعر قشنگي بود شير زن
ميدوني با من هم اسمي نينا اسم قشنگيه فكر كنم همه نينا ها
شير زنن به كوي وفا يه سري بزني خوشحالم ميكني
امروز اصفهان سراسر سفيد بود مثل قلب تو ...كلي دعا كردم واسه همه..ازجمله تو گلم ...ميدوني نينا واسه يكي هست كه خيلي دعا ميكنم ...باورت ميشه اگه بگم اون فرهاده !!!!ميدوني با اين كه اصلا باهاش در ارتباط نيستيم ولي واسه هميشه خودشو تو ذهن ما گذاشت و رفت ...واسه من كه اينطوره چون ما ها رو با هم اشنا كرد تو ..نازي ..پگي..ارش..پرويز..محمدعزيزم ...مصطفي ..
امير كلت ..شقايق ...مهدي..گلي ..اميرشايان ...و.......كه همشونو خيلي دوست دارم وبرام مهم هستن
خب گلم مرسي كه تو وبلاگت از بارون نوشتي شايد باورت نشه من چند روزي بود كه اين اهنگو با خودم زمزمه ميكردم و تا به (اما تو چتر و بستي كبوتر ...)ميرسيدم مثل كولي ها داد ميزدم وميخوندم از اون طرف ايمان و مامانش وبعد هر سه تايي ميزديم زير خنده ...مامانش ميگه لعبت منو هم اورد وسط از بس هي گفت عجب كبوتر عاقلي ...فكر كنم روژان هم ميخواد كبوتر بشه اخه هر چي گفتم چترتو باز كن قبول نميكرد وهي ميگفت منم مثل شما بزرگ شدم ..در همين حين ايمان گفت لعبت صبر كن باهم بريم من همينطور كه منتظر ايمان بودم وباهش حرف ميزدم زير چشمي حواسم به روژي بود نينا بخدا ديدم رفت چترشو انداخت زير يه ماشين كه پارك كرده بود و خودشو زد به بيراه ...مرده بودم از خنده ايمان اومد گفت روژين جان كو چترت ؟گفت ايمان جون كلاغه اومد بردش من با عصبانيت گفتم كدوم كلاغه ؟با گريهءالكي گفت همون كه دئوستت هي ميگي دوسش دارم ...واي نينا ايمان كه افتاد روي زمين از خنده نازي از صداي ايمان وحشت كرده بود ومن هم كه بزور خودمو نگه داشته بودم ....خلاصه بي چتر برديمش مهد شب ايمان گفت كلاغه اوردش و گفت به روژين بگو ديگه كاراشو گردن من نندازه اون بازم بروش نياورد و گفت باشه
ماني جان مرسي گلم خيلي اقايي ماهييييييي
ماني يه دونه اي ...ماني دردونه اي....ماني شاهدونه اييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي