راستي يه سلام مخصوصم به حامد مي كنم ... يه چيزي هم مي خواستم بپرسم .. حامد تو كه به هوشت بعضي وقتا حسوديت مي شه تا حالا اصلا شده به حوشت شك هم بكني ..

آخه بالام جان تو كه از ملت مي پرسي ماني رو ديدن يا نه مثل اين كه يادت رفته .. تنهاكسي كه افتخار داشته تا حالا ريخت نحس منو ديده تو بودي بيچاره .. اون موقع از ملت مي پرسي منو ديدن يا نه ... آي خاك بر سرت ماني با اين ... آخه من از دست شما چي كار كنم .....

سلام ... ممنونم .. منم خوبم .. شمام خوب باشيد و شاد و از اين حرفا .. متنت رو خوندم.. نمي دونم چه جوري بود .. آخه من از ادبيات و اين حرفا سردر نمي كنم .. (سر در نميارم) فقط مي گم دست دون ميگل روئيز ونينادرد نكنه ... خيلي زحمت كشيدن ..

تنها چيزي رو كه ازش فهميدم اين بود كه اينجاش رو نفهميدم

دوستان من به فصل جديده وبلاگ من وحتي فصل جديده خوده من خوش امديد@};-

منظورم اينه كه نفهميدم چي چي تو اين وبلاگ جديد شده و حتي خوده تو .. نمي دونم والله ..

بيدار خواب و خاموشي ،

آهوي بي خيال خراماني

در جلگه هاي خرم آبم امشب .

آب از سرم گذشته ست ،

اما هراس مرگم نيست ؛

من ماهيم ،

نيلوفري گريزان بر آبم ،

تصوير ناشکيب درختي

در آبهاي خوابم امشب .

من ، در کوچه باغ خاطره اي دور ،

فانوس چربسوزي

در دست خوابگردي غمناکم شايد ،

فانوس نيستم من ؛

من ،

آفتابم امشب ...

بيرونم از مدارِ خود امشب ،

هر جا دلم بخواهد ...

از راهِ من کنار شو ، اي هوشيار !

امشب ،

خرابم ،

امشب ...

علي خان سلام شمارو نميشناسم اما در مورده مطلبي كه عرض كرده بوديد...من هيچوقت لاف شاعري نزدم همه هم ميدونن اصلا شاعر نيستم كه بخوام شعر كسي رو بنام خودم بنويسم پس اين حرفتون اشتباهه من هر چي فكر كردم چيزي يادم نيومد....اما شايد...شايد اشتباها شعر جنابعالي رو با اسم كس ديگري نوشته باشم كه اينم سهوا بوده وعمدي در كار نبوده اگر اين اتفاق افتاده از روي قصد نبوده صرفا بنده اشتباه كردم واگر اينطوره از شما عذر ميخوام خطاي پيش اومده رو ببخشيد ..در ضمن خوشحال ميشم موردش رو هم بگيد چون من چيزي يادم نيومد...موفق باشيد

سلام نينا جان... مي بينم تيريپ دپرسي اومدي... بابا بيخيال ...

نينا جان برام دعا كن كه لبه پرتگاهم...دعا كن خانومي دعا كن...فردا سرنوشت سازترين روز زندگي من است...يا همه عمر با عشق زندگي خواهم كرد و يا...

سلام نينا جان خسته نباشي .... اينكه همش فصل قديمه .... پس فصل جديد كي شروع ميشه؟... . فقط اين باران تو فصل جديد اضافه شده ....و نازنين هم انگار ارومتر شده (از ترس)...لعبتي كه عوض نميشه ...فقط نانسي خطري شده و ميخواد بتركونه (كي رو ميخواد بتركونه ؟...)....بقيه هم كه با كتوني و دمپاي ....و مثل بابا عضيمي ..دل ديوونه وهرمز با پا ي بر هنه.......( خوب تا دعوام نكردي من برم ....).....

الهيييييييييييييييييييييييييييييييييييييي..باراني.......

تنها ماندم

تنها با دل بر جا ماندم

چون آهي بر لبها ماندم

راز خود بكس نگفتم

مهرت را بدل نهفتم

با يادت شبي كه خفتم

چون غنچه سحر شكفتم

دل من زغمت فغان بر آورد

دل تو ز دلم خبر ندارد

..............وصلت را ز خدا خواهم

چه اخبار خوبي راجع به ثروتمندترين آدمها نوشتي ............. خوندنش خالي از لطف نبود ............ ولي همه اينها به كنار افرادي هستند كه دلي دارند به بزرگي دريا ها ......... غيرتي دارند كه با پول نمي توان آنرا خراب كرد و عشاقي هستند كه عشقشان بسيار باارزشتر از اين است كه با پول سنجيده شوند

سلام يه سوال آخر متن دو تا اسم آوردي يكيشو كه شناختم ولي دومي ناشناسه به نظر مياد خارجكي باشه ........... نكنه گلي رفته تو خط اروپايي ها؟

سلام خان.يك سوال ميكنم وجدانا به عنوان يك آدم حسابي راستش را بگو.اگه من يكي از شعر هاي قشنگ تو را كه تازه هم هست و جديدا ارائش كردي بردارم و از طرف خودم و به نام خودم بدون اطلاع تو بگذارم توي وبلاگم و بهت هم نگم تو ناراحت نميشي

ايول.خداحافظ