تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهي بر لبها ماندم
راز خود بكس نگفتم
مهرت را بدل نهفتم
با يادت شبي كه خفتم
چون غنچه سحر شكفتم
دل من زغمت فغان بر آورد
دل تو ز دلم خبر ندارد
..............وصلت را ز خدا خواهم