روي علف ها چكيده ام.
من شبنم خواب آلود يك ستاره ام
كه روي علف هاي تاريكي چكيده ام.
جايم اينجا نبود.
نجواي نمناك علف ها را مي شنوم.
فانوس
در گهواره خروشان دريا شست و شو مي كند.
كجا مي رود اين فانوس،
اين فانوس دريا پرست پر عطش مست؟
بر سكوي كاشي افق دور
نگاهم با رقص مه آلود پريان مي چرخد.
زمزمه هاي شب در رگ هايم مي رويد.
باران پر خزه مستي
بر ديوا تشنه روحم مي چكد.
من ستاره چكيده ام .
از چشم ناپيداي خطا چكيده ام: