اين هم يه بيت شعر مخصوص سودابه خانم
كلنگ از آسمان افتاد و نشكست
سودابه مي دويد آفتابه غش كرد
البته اين شعر را من كمي تغيير دادم . اخه اصلش اين بوده
كلنگ از آسمان افتاد و نشكست
سه پايه مي دويد آفتابه غش كرد
ولي اشكالي نداره . مگه بين سودابه و سه پايه فرق وجود داره . جفتشون انگار يكي هستن . باز خوبه به جاي آفتابه نگفتم سودابه .
نينا من به پشتوانه تو اومدم توي اين وبلاگ ها . اگه اين سودابه يه وقت بخواد من را گوش مالي بده بايد خودت بياي وسط ها . تقصير من نيست . اگه يه وقت سودابه بخواد من را ادب كنه ، منم به همه مي گم كه وبلاگت امنيت نداره و خيلي خطرناكه .
خلاصه نينا خانم من خودم را به دست تو سپردم . اخه سودابه بعضي وقتها خيلي خطرناكه . خدا به دادم برسه
در مورد بازگشتتون هم به دنياي وبلاگ نويسي تبريك مي گم . خوشحالم كه به دستور بنده گوش كرديد . ببخشيد منظورم به خواهش بنده بود .