• وبلاگ : سرزمين عجايب
  • يادداشت : عاشق نشويد تا ميتوانيد
  • نظرات : 31 خصوصي ، 109 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاني كشكول 

    صلام چو بوي خوش جوراب اين هامد در به در شده كه دارم خفه مي شم . پات را بكش كنار شطر مرق . اسلا انگار توي خونه اينا چيزي به اصم آب وجود نداره .مي دونيد كه هامد و خانواده اش تا هالا تو عمرشون چيزي به اصم غاشق و چنگال نديدن . يه غابلمه مي ذارن و صط و شصت نفر مي شينن دورش و غذا مي خورن . بعظي وغتها هم از هامد به عنوان گوشت كوب اصتفاده مي كنند . حالا بي خيال .

    باور كنيد تا هالا اگه نيومدم به خاطر هامد بوده كه نمي ذاشت من بيام . و اينم بگم كه مهشيد را هم نمي ذاشت بياد .هامد خان خوردي نوش جونت . فكر كردي لوت نمي دم . آبروط را مي برم .

    هال كردم شكل بچه حا را با شكلكحاي پارصي بلاگ نشون بدم.

    = اين هامد كه هميشه با خودش دعوا داره

    = اين نازنينه كه هيچ وقت ادم نمي شه

    = اين لعبته

    = اين نينا است

    = اين مهشيده كه نشد من يه حرفي بزنم و اون درست و حسابي بفهمه منظورم را

    = اين اسمش نانسي هست

    =اين مانيه كه هر شش ماه يه بار مثل خرس قطبي از خواب بيدار مي شه و يه سر مياد اينجا

    = اينم منم ديگه . آقا هاني گل