• وبلاگ : سرزمين عجايب
  • يادداشت : عاشق نشويد تا ميتوانيد
  • نظرات : 31 خصوصي ، 109 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد كشكول 

    بسم الله . مثل اينكه قسمت شد ما باز برگرديم .منظورم از ما همون منه .اولا سلام . سوما اميدوارم كه حال همه خوب باشه .هفتما باور كنيد من فضول نيستم . يكي از بچه ها آف فرموده بودن به من .يعني به من آف لاين داده بودن كه مثل اينكه نينا يه مقدار باز با خودش دعوا كرده و نكه تو رو خيلي دوست داره و مي خواد سر به تنت نباشه بيا آشتي شون بده .

    ما هم چه كنيم ديگه . تريپ معرفت و انسان دوستي و عشق و صفا و صميميت و ...(كم كم داره سقف اينجا ترك مي خوره ).

    فقط جون حامدي بعد اين همه مدت اومدم اينجا جلوي بر و بچ كه بي خيال . حداقل جلوي مهشيد ما را ضايع نكن . آخه بنده خدا هنوز كه هنوزه فكر مي كنه من آدم حسابي هستم .

    توي اين مدت من كه هيچي ولي هاني بد جوري سرما خورده تا دم مرگ پيش رفته بود كه متاسفانه برگشته و زنده است .

    احساس مي كنم كه الان مي تونم دو تا جك بي مزه تعريف كنم . چون اينجا يه مقدار خلوت تر شده و كمتر دمپايي و بادمجون و اينا تو سرم مي خوره .

    1- مي گن يه روز يه آقايي كه اتفاقا ترك هم نبوده هي در يخچال را يه كم باز مي كرده توش را نگاه مي كرده و مي بسته . باز در يخچال را يه خورده باز مي كرده يواشكي چشمش را مي ذاشته دم در و مثل كسايي كه مي خوان دزد بگيرن توش نگاه مي كرده .

    بالاخره يكي مي رسه و مي گه اخه عزيز من چرا اينجوري مي كني ؟ در يخچالتون خراب مي شه

    آقاهه هم مي گه من فگط اگه بفهمم كي اين چراغ يخچال را روشن خاموش مي كنه پدرش را در ميارم . فكر كرده نمي تونم پيداش كنم .(چقدر بي مزه بود )

    2- مي گن يه روز يه بچه اي بوده . هر كاريش مي كردن اين بچه شير نمي خورده . پيش هر زني مي بردنش لب به شير نمي زده . خلاصه يه زن آفريقايي را پيدا مي كنند كه مثل جك قبلي ترك نبوده ولي اسمش هم نينا نبوده .خلاصه اين بچه از اين خانم شير مي خوره . و همه خوشحال مي شن .بعد نازنين هم اونجا بوده اتفاقا . رو مي كنه به بچه و مي گه اي پدر سوخته پس اين همه مدت شير كاكائو مي خواستي و هيچي نمي گفتي .(صد رحمت به اون يكي جك)