وبلاگ :
سرزمين عجايب
يادداشت :
تو برو سره خود گير!!!!!
نظرات :
16
خصوصي ،
184
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
اهنگ
راستي نينا جان منكه گفتم به اين هرمز اينقدر رو نده كه اخرش هم دوستاتو ازت ميگيره و بعدش هم وبلاگتو اما گوش نكردي حالا ببين تازگيا ادرس وبلاگ تو رو زير كامنتهاش گذاشته .....اول نوبت لعبت بود بعدش گفت كه نازي و پگي رو دوست داره تازگيا كه نازنين نازگلش شده ......ضمنا..به سارا... گلي ...زيباي خفته ....مريم ...راميسا ...پريسا ... ل....اهو.....گيسو ....ندا ....و نگين هم ميگه تو اين وبلاگ بيان اما اجازه نميده كه كامنت بذارن ....حالا بگو كه هرمز خوبه ......اما ميخواستم به لعبت بگم كه اين هرمز زير سرش بلند شده و حدود يك هفته ميشه كه همه فكرش متوجه باران هستش من نميدونم اين باران ديكه از كجا پيدا شده ....تو هلند كه همش هوا بارونيه حتما بخاطر اين اينقدر باران رو دوست داره ...لعبت برو يه فكري بكن چون هرمز ميخواد كه با باران ازدواج كنه حالا بازم بگو كه من شايعه پراكني ميكنم ..اينطور كه خودش ميگه روز 15 فروردين هم عقدش ميكنه ...البته به كوري چشم دشمناش ....... لعبت جان ميدونم كه الان بازم ميگي كه شايعه هستش اما باور كن راست ميگم .....پس عروسي افتاديم ...تو هم نگران نباش منكه نمردم از همون اول هم گفتم كه دوستت دارم اما تو همش ميگفتي كه هرمز رو دوست داري ...حالا كه اون اينقدر بيوفاشده و از طرفي تو هم روي دكتر و بقيه رو كم كردي بيا و با من مهربونتر باش ......اگه قبول نكردي ديگه مجبورم كه برم سراغ دوستاي نينا ...ماشالا همشون هم خوشگلند و هم با مرام ...دو سه تاشون چشامو گرفته واسه اينكه پررو نشن اسماشونو نميارم ...اما بعدا همينجا ازشون خواستگاري مي كنم ... تا دلت بسوزه .....يا به بابا عظيمي ميگم كه بره از ..........خواستگاري كنه حالا اسمشو نميگم ولي دو سه تائ رو نشون كردم .....من ديگه بايد برم چون چشمام باز نميشه از بس خوابم مياد .....چون هوا داره روشن ميشه ......فداي همه